- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دل هرآنچه خاست دل آن را مکان بود از گوش نگذرد سخنی کز زبان بود
2 بی برگی آرمیدگی دل دهد ثمر خواب بهار باغ به فصل خزان بود
3 از دور باش عقل چه پرواست عشق را سیل بهار را چه غم دیده بان بود
4 معشوق بی حجاب مهیای آفت است گل چون شکفت بار دل باغبان بود
5 کردار رابه هر سر مویی است ده زبان گفتار را چو تیغ همین یک زبان بود
6 بر دوش کوه بسته سبکبار می رویم در وادیی که آبله بر پاگران بود
7 در عالمی که همت ما سیر می کند گردون گل پیاده آن بوستان بود
8 صائب چه شکوه می کنی از خاکمال چرخ غیر از غبار دل چه درین خاکدان بود