-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از جهان تلخ نتوان با درشتی کام یافت کز زبان چرب، تشریف شکر بادام یافت
2 تنگدستی مایه امیدواری شد مرا بهله با دست تهی تا از میانش کام یافت
3 بیقراری باعث آرامش دل شد مرا آنچنان کز جنبش گهواره طفل آرام یافت
4 شانه را هرگز ز زلف پر شکن روزی نشد این گشایشها که دل از حلقه های دام یافت
5 بود تا بر تن سر منصور بی آرام بود آخر از دار فنا سر منزل آرام یافت
6 نقش شد در دیده ام ناساز چون موی زیاد تا عقیق از رهگذار ساده لوحی نام یافت
7 کامجویان را نگردد روزی از بوس و کنار شوق عاشق لذتی کز نامه و پیغام یافت
8 نام شاهان از اثر در دور می باشد مدام جم بلند آوازگی صائب ز فیض جام یافت