- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از هیچ آفریده به دل گرد کین مگیر درزندگی قرار به زیر زمین مگیر
2 نتوان به علم رسمی از آتش نجات بافت درپیش روی خود سپر کاغذین مگیر
3 سیلاب را ملاحظه از کوچه بند نیست زنهار پیش دیده من آستین مگیر
4 شمع از گداز یافت به افسردگی نجات راه سلوک بی نفس آتشین مگیر
5 پیوست نور شمع به صبح آفتاب شد دامان یار جز به دم واپسین مگیر
6 از روی آتشین دل سنگ آب می شود آیینه پیش طلعت آن مه جبین مگیر
7 دل رامکن شکار به دزدیدن نگاه این صید رام رابه کمند و کمین مگیر
8 صائب گزیده می شود از نیش منتش زنهار شهد تاز مگس انگبین مگیر