-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از لب منصور راز عشق بر صحرا فتاد پرده دریا درد موجی که بی پروا فتاد
2 عشق بی پروا دماغ خانه آرایی نداشت این گره در کار دریا از حباب ما فتاد
3 صبر نتوانست پیچیدن عنان راز عشق این شرر آخر برون از سینه خارا فتاد
4 چاره جوییهای غمخواران مرا بیچاره کرد این گره در کار من از سوزن عیسی فتاد
5 روی گرم لاله و آغوش گل زندان اوست هر که چون شبنم به فکر عالم بالا فتاد
6 در جهان ساده لوحی رهبری در کار نیست خضر شد هر کس که در دامان این صحرا فتاد
7 می کند در سنگ خارا داغ تنهایی اثر بیستون خاموش شد تا کوهکن از پا فتاد
8 سالها خون خوردن و خامش نشستن سهل نیست عمر اگر باشد، فلک خواهد به فکر ما فتاد
9 اختیاری نیست صائب اضطراب ما زعشق دست و پایی می زند هر کس که در دریا فتاد