از کفر توان رستن ای یار از صائب تبریزی غزل 5104

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

از کفر توان رستن ای یار به آمیزش

1 از کفر توان رستن ای یار به آمیزش سجاده تواند شد زنار به آمیزش

2 سیلاب شود قطره انگور شود باده تا فرد روان آرند اقراربه آمیزش

3 نتوان گره دل را واکرد به یک ناخن بسته است درین عالم هرکار به آمیزش

4 ماننده دوناخن بس عقده که بگشایند چون دست یکی سازنددویاربه آمیزش

5 درساز به همجنسان زنهار که می گردد چون حبل متین محکم یک تار به آمیزش

6 مقصود زآمیزش ،آمیزش روحانی است آمیزش ظاهر را مشمار به آمیزش

7 درگوشه تنهایی هموار نمی گردد هرکس که نشد صائب هموار به آمیزش

عکس نوشته
کامنت
comment