فروغ مهر باشد دیده اخترشماران از صائب تبریزی غزل 411

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

فروغ مهر باشد دیده اخترشماران را

1 فروغ مهر باشد دیده اخترشماران را صفای ماه باشد جبهه شب زنده داران را

2 نه هر آهی قبول افتد، نه هر اشکی اثر دارد یکی گوهر شود از صد هزاران قطره، باران را

3 نسیم ناامیدی، بد ورق گرداندنی دارد مکن نومید از درگاه خود امیدواران را

4 تو و دلجویی عاشق، زهی اندیشه باطل! غبار خط مگر آرد به یادت خاکساران را

5 به دست زنگیان آیینه دادن نیست بینایی مده ساغر به کف تا می توانی هوشیاران را

6 چه خونها می خورد برق حوادث از رگ جانم نگیرد هیچ آتشدست، نبض بی قراران را!

7 نمی سازد به برق و باد شوق بی قرار من همان بهتر که بگذارم به جا، دامن سواران را

8 ز سنگ کودکان مجنون بی پروا چه غم دارد؟ محابا نیست از سنگ محک، کامل عیاران را

9 دل صائب چسان از عهده صد غم برون آید؟ سپندی چون کند تسخیر، این آتش عذاران را؟

عکس نوشته
کامنت
comment