صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

عاقبت در سینه ام دل از از صائب تبریزی غزل 2462

غزل 2462 ام از 9863 غزلیات

عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند

1 عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند بس که پر زد درقفس این مرغ از پرواز ماند

2 سوختم و زخاطرم زنگ کدورت برنخاست رفت خاکستر به باد، آیینه بی پرداز ماند

3 خامشی بند زبان حرف سازان می شود از لب پیمانه خونها در دل غماز ماند

4 رفت ایام شباب و خار خار او نرفت مشت خاشاکی زسیل نوبهاران بازماند

5 مرد حق را چون شناسد زاهد خودناشناس؟ چون رسد در دیگری هر کس که از خود بازماند؟

6 پیش زلف افکند دل را چون نگاهش صید کرد قسمت صیاد گردد هر چه از شهباز ماند

7 ناخنی بر دل نزد ما را درین عالم کسی نغمه محجوب ما در پرده این سازماند

8 از زبان نرم خاکستر بر آتش دست یافت شمع از آتش زبانی در دهان گاز ماند

9 خامشی صائب کلید بستگیهای دل است بلبل ما در قفس از شعله آواز ماند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند

شاعر شعر عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند چه کسی است ؟

شاعر شعر عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند صائب تبریزی می باشد.

شعر عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند چیست ؟

قالب شعر عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند غزل است

مضمون اصلی شعر عاقبت در سینه ام دل از تپیدن بازماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی