1 افتاد ماه عارض او در وبال خط زلفش هوا گرفت به یک گوشمال خط
2 منسوخ گشت چون خط کوفی ز خط نسخ طغرای چین ابروی او از مثال خط
3 گر صد هزار تبت وارونه خوانده ای بیرون نمی رود ز ضمیرت ملال خط
4 قیر دوال پا که شنیدی خط است و بس چند آبروی تیغ بری در زوال خط
5 خواهد فتاد کوکب بخت بلند تو از آه و دود سوختگان در وبال خط
6 رحمی به خاکساری عاشق نمی کنی تا روی نازکت نخورد خاکمال خط
7 صائب چه دولتی است که روشن نموده است چشمم سواد خط غبار از خیال خط