-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مژه مانع نشود اشک سبک جولان را دامن بحر به فرمان نبود مرجان را
2 سرکشی لازم حسن است در ایام وصال کعبه در موسم حج جمع کند دامان را
3 رخنه برق، هم از ابر به هم می آید گریه هموار کند زخم لب خندان را
4 چین به پیشانی چون آینه خویش مزن تنگ بر طوطی خوش حرف مکن میدان را
5 آنچه بر روی من از سکه سیلی رفته است به زر قلب، بدل چون نکنم اخوان را؟
6 میزبانی که بدآموز تکلف باشد می کند زود گران بر دل خود مهمان را
7 حکمت خشک اگر راهنما می گردید غوطه در بحر نمی داد فلک یونان را
8 می کشد بیش ستم هر که به ایمان علم است که به سبابه رسد زخم فزون دندان را
9 طشتش از بام محال است نیفتد صائب هر که بر خاک چو خورشید کشد دامان را