ای هر ورق گل زتو آیینه از صائب تبریزی غزل 4749

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ای هر ورق گل زتو آیینه دیگر

1 ای هر ورق گل زتو آیینه دیگر هرغنچه زاسرارتوگنجینه دیگر

2 بی باده گلرنگ ،بود در نظرمن هر ابرسیاهی شب آدینه دیگر

3 از سینه من گرچه اثرداغ تونگذاشت می بودمراکاش دو صد سینه دیگر

4 درآرزوی داغ چوخورشید تو هرروز از صدق دهد صبح صفا سینه دیگر

5 برخرقه صد پاره ارباب توکل جز رقعه حاجت نبود پینه دیگر

6 خورشید نمی سوخت نفس درطلب صبح می بود گر سینه بی کینه دیگر

7 بیناست درین بحرحبابی که ندارد غیراز سر زانوی خودآیینه دیگر

8 آن دلبربیباک چه میکردبه عاشق می داشت اگر غیردل آیینه دیگر

9 درپاره دل گم شود صائب گهرمن چون حلقه زنم بردرگنجینه دیگر؟

عکس نوشته
کامنت
comment