1 هر شام ز ماه رمضان صبح امیدی است هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است
2 هر آه جگرسوز که از سینه برآید در دامن صحرای جزا سایه بیدی است
3 هر نوع شکستی که ترا روی نماید چون موج درین بحر پر و بال جدیدی است
4 تا خلوت یوسف که صبا راه ندارد از دیده یعقوب عجب راه سفیدی است
5 در دامن دشتی که تو می می کشی امروز هر لاله او شمع سر خاک شهیدی است
6 صائب اگرت دیده بیدار نخفته است در پرده شبگیر عجب صبح امیدی است