هر عاشق از رهی به حریم از صائب تبریزی غزل 2092

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

هر عاشق از رهی به حریم وصال رفت

1 هر عاشق از رهی به حریم وصال رفت مجنون پی سیاهی چشم غزال رفت

2 چشم و دهان یار تلافی کند مگر عمر عزیز را که به خواب و خیال رفت

3 خالش به خط سپرد دل خون گرفته را خالش به خط سپرد دل خون گرفته را

4 روشن بود که چیست سرانجام ناقصان در عالمی که بدر ازو چون هلال رفت

5 خاکش به سر، که بیضه درین آشیان نهد مرغی که بر فلک بتواند به بال رفت

6 حاشا که گردد آتش دوزخ به گرد من زآنهاکه بر من از عرق انفعال رفت

7 صائب به موم از آتش سوزان نرفته است از فکر آنچه بر من نازک خیال رفت

عکس نوشته
کامنت
comment