صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

لرزید بس که دل به تن ناتوان از صائب تبریزی غزل 785

غزل 785 ام از 9863 غزلیات

لرزید بس که دل به تن ناتوان ما

1 لرزید بس که دل به تن ناتوان ما خالی ز مغز شد قلم استخوان ما

2 پر گل بود ز مهر خموشی دهان ما در کام همچو غنچه نگردد زبان ما

3 آسوده است خانه ما ز آفت نزول دارد ز زور خویش نگهبان کمان ما

4 چون موج، بی قراری ما را کنار نیست رحم است بر کسی که شود همعنان ما

5 صد برق خانه سوز درین مشت خار هست کاوش مکن به خار و خس آشیان ما

6 در نوبهار خاطر ما برگریز نیست بلبل برون نمی رود از گلستان ما

7 ما از گهر به آبله دست قانعیم در پیش ابر باز نگردد دهان ما

8 از پیچ و تاب فکر درین بوته گداز شد مغز، نال در قلم استخوان ما

9 دل را تهی ز درد به گفتار چون کنیم؟ رنگ شکسته گر نشود ترجمان ما

10 ما از سخن به چشمه حیوان رسیده ایم تابوت کیست تخته نماید دکان ما؟

11 در فکر ما اگر نرسد کس، غریب نیست بیرون نمی رود خبر از کاروان ما

12 صائب گره ز زلف سخن باز کرده ایم پیچیده نیست جوهر تیغ زبان ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر لرزید بس که دل به تن ناتوان ما

شاعر شعر لرزید بس که دل به تن ناتوان ما چه کسی است ؟

شاعر شعر لرزید بس که دل به تن ناتوان ما صائب تبریزی می باشد.

شعر لرزید بس که دل به تن ناتوان ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر لرزید بس که دل به تن ناتوان ما چیست ؟

قالب شعر لرزید بس که دل به تن ناتوان ما غزل است

مضمون اصلی شعر لرزید بس که دل به تن ناتوان ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر