صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

بس که مژگان تو بر دیده از صائب تبریزی غزل 1536

غزل 1536 ام از 9863 غزلیات

بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است

1 بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است پرده دیده من کاغذ سوزن زده است

2 خون گل بند ز خاکستر بلبل نشود دشنه ناله که بر سینه گلشن زده است؟

3 هر طرف می نگرم برق بلا جلوه گرست آتش خوی ترا باز که دامن زده است؟

4 قسم سنگ ملامت به سر سخت من است داغ تا سکه سودا به سر من زده است

5 تا تو ای مور به تاراج کمر می بندی خویش را برق سبکسیر به خرمن زده است

6 شرری کرده جدا بهر دل من اول هر که در روی زمین سنگ به آهن زده است

7 مشکل از صبح قیامت به خود آیم صائب که ره هوش من آن نرگس پر فن زده است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است

شاعر شعر بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است چه کسی است ؟

شاعر شعر بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است صائب تبریزی می باشد.

شعر بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است چیست ؟

قالب شعر بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است غزل است

مضمون اصلی شعر بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر