-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روشنگر وجود به راه اوفتادن است در جویبار، سبزی آب از ستادن است
2 رو تافتن ز پیکر خاکی پس از وصول بعد از نماز پشت به محراب دادن است
3 عرض نیاز خویش به پاکیزه گوهران لب چون صدف به ابر بهاران گشادن است
4 دست دعا بلند نکردن به وقت صبح بر سینه دست پیش کریمان نهادن است
5 بر روی غافلان جهان خنده سپهر از رود نیل کوچه به فرعون دادن است
6 در موج خیز حادثه آسوده زیستن در رهگذار سیل میان را گشادن است
7 صائب بود به گرد سرش کعبه در طواف آن رهروی که منزلش از پا فتادن است