-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خاک و خون نکشد خصمی زمانه مرا که تیر کج، گذرد راست از نشانه مرا
2 درین ریاض من آن بلبل زمین گیرم که نیست جز گره بال خویش دانه مرا
3 کجاست حلقه دامی و گوشه قفسی؟ که مار شد خس و خاشاک آشیانه مرا
4 بلاست خواب پریشان دراز چون گردد چه دلخوشی بود از عمر جاودانه مرا؟
5 چو آفتاب مرا نیست سیم و زر در کار که هست چهره زرین خود، خزانه مرا
6 به غیر گرد یتیمی نمانده چون گوهر امید ساحل ازین بحر بیکرانه مرا
7 عجب که راه به سر وقت من برد درمان چنین که درد گرفته است در میانه مرا
8 چگونه پای به دامن کشم درین وادی که موج ریگ روان است تازیانه مرا
9 به خاک شوره کند تخم پاک را باطل ستمگری که برون آورد ز خانه مرا
10 به ابر رحمت این بحر، چشم بد مرساد! که چون صدف ز گهر کرد آب و دانه مرا
11 چنان فسرده ز وضع جهان شدم صائب که نیست لذت از اشعار عاشقانه مرا