- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بخت سیه پست نگردید نوایم از سرمه شب بیش شد آواز درایم
2 خون از جگر آهن و فولاد گشاید چون ریزه الماس، خراشیده صدایم
3 هر سبزه خوابیده که در باغ جهان بود از خواب گران جست ز گلبانگ رسایم
4 دوری ز خرابات نه از خشکی زهدست ترسم گرو باده نگیرند ردایم
5 چون سرو گذشتم ز ثمر تا شوم آزاد صد سلسله از برگ نهادند به پایم
6 در فکر گشاد دل من بس که فرو رفت افزود به دل عقده ای از عقده گشایم
7 صائب ز سر خود به ته بال کشیدن عمری است که در سایه اقبال همایم