از تلخ زبانان نشود پست از صائب تبریزی غزل 5904

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

از تلخ زبانان نشود پست خروشم

1 از تلخ زبانان نشود پست خروشم طفلم، نتوان کرد به دشنام خموشم

2 نم در دل میخانه خمارم نگذارد گر جلوه ساقی نشود رهزن هوشم

3 چیزی نشود بر دل آزاده من بار جز دست نوازش که گران است به دوشم

4 بینا ز نظر بازی دریاست حبابم فانی شوم از بحر اگر چشم بپوشم

5 ریحان بهشت است مرا خواب پریشان تا خط بناگوش ترا حلقه بگوشم

6 آب گهرم بسته یخ از سردی بازار هر چند که یوسف به زر قلب فروشم

7 چون سیل مرا هست ز خود سلسله جنبان موقوف به طوفان نبود جوش و خروشم

8 این آن غزل حاجی صوفی است که فرمود آن روی نداری که ز تو چشم بپوشم

عکس نوشته
کامنت
comment