1 بر نظربازان ستم در ابتدای خط مکن خشک مغزی در بهار جانفزای خط مکن
2 قطع پیوند محبت می کند مکتوب خشک سرکشی با عاشقان در ابتدای خط مکن
3 می کند بیدار آب این سبزه خوابیده را تیغ را از ساده لوحی آشنای خط مکن
4 چشم تا بر هم زنی این مور گردیده است مار بی سبب تعجیل در نشو و نمای خط مکن
5 شعله خس می شود خامش به اندک فرصتی تکیه بر حسن سبکسیر صفای خط مکن
6 از زبان بازی پریشان می شود زلف حواس شانه را تا می توانی آشنای خط مکن
7 می شود زیر و زبر از لشکر بیگانه ملک زلف را باز از سر خود از برای خط مکن
8 حکم نتوان بر فلک راندن به تقویم کهن ناز بر صاحبدلان در انتهای خط مکن
9 از نزول آیه رحمت خجل گشتن خطاست روی خود پنهان ز صائب از حیای خط مکن
دیدگاهها **