- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مکن طول امل را پیروی تا پیشوا گردی عنان خود به هر موجی مده تا ناخدا گردی
2 خس و خاشاک ساحل این سخن با موج می گوید که در دریا برون آیی اگر بی دست و پا گردی
3 درین وادی که هر سو چون خضر آواره ای دارد نمی گردی بیابان مرگ اگر از خود جدا گردی
4 به قدر آشنایان از سخن بیگانگی داری در بیگانگی زن تا به معنی آشنا گردی
5 به ترک آرزو بر آرزو دل دست می یابد برآید مدعاهایت اگر بی مدعا گردی
6 به دنبال هوای دل ز غفلت می روی، اما به جان خواهی رسیدن زین سفر روزی که واگردی
7 درین درگاه سعی هیچ کس ضایع نمی ماند به قدر آنچه فرمان می بری فرمانروا گردی
8 تجلی تیغ بازی می کند در هر سر سنگی به گرد طور تا کی در تمنای لقا گردی؟
9 مسمای کسی خوب است با اسمش یکی باشد تو با این نام، صائب تا به کی گرد خطا گردی؟