صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

کنم نظاره چون بی پرده رخسار از صائب تبریزی غزل 381

غزل 381 ام از 9863 غزلیات

کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟

1 کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟ که من پوشیده دارم از دل خود آرزویش را

2 خبر از حسرت سرشار من زان لب کسی دارد که خالی آورد از چشمه حیوان سبویش را

3 دلش چون موج می لرزد ز بیم عاقبت دایم به دریا متصل هر کس نگردانده است جویش را

4 ندیدی نور ایمان را اگر در کفر پوشیده تماشا کن به زیر زلف عنبرفام رویش را

5 کسی کز چشمه تیغ شهادت تازه شد جانش به آب خضر هیهات است تر سازد گلویش را

6 ز گوهر چون صدف می شد غنی، بی منت نیسان اگر گردآوری می کرد سایل آبرویش را

7 جگرگاه زمین شد رفته رفته یوسفستانی ز بس بردند زیر خاک، عشاق آرزویش را

8 بهار پاکدامن را عبیر پیرهن می شد صبا می برد اگر صائب به گلشن خاک کویش را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟

شاعر شعر کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟ صائب تبریزی می باشد.

شعر کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟ چیست ؟

قالب شعر کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟ غزل است

مضمون اصلی شعر کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر