-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 خاک در کاسه آن سر که در او سودا نیست خار در پرده آن چشم که خونپالانیست
2 خودنمایی نبود شیوه ارباب طلب آتش قافله ریگ روان پیدا نیست
3 هر که را می نگرم نعل در آتش دارد نقطه در دایره شوق تو پا بر جا نیست
4 پیرو عقل به صد قافله تنها باشد رهرو عشق اگر فرد بود تنها نیست
5 طعمه آه شدم چون جگر شمع و هنوز اثر روشنی صبح اثر پیدا نیست
6 کشت ما را سلم، برق فنا سوخته است خرمن ما گره خاطر این صحرا نیست
7 از لب خشک و دل آبله فرسود صدف می توان یافت که نم در جگر دریا نیست
8 داغم از جلوه بالای پریشان سیرش بار دل بردهد آن سرو که پا بر جا نیست
9 ما پریشان نظران خود گره کار خودیم این چه حرف است که سررشته به دست ما نیست
10 عالمی مست و خرابند ز فکر صائب جوش ارباب سخن هیچ کم از صهبا نیست