1 صفحه دل، سیه از مشق تمنا کردیم کعبه را بتکده زین خط چلیپا کردیم
2 از سیه کاری انفاس، دل روشن را آخرالامر سیه خانه سودا کردیم
3 رشته، گوهر سنجیده، عبرتها بود نگهی چند که ما صرف تماشا کردیم
4 نفسی چند که در غم گذاردن ستم است همچو گل صرف شکر خنده بیجا کردیم
5 به زر قلب ز کف دامن یوسف دادیم دل ما خوش که درین قافله سودا کردیم
6 عمر در بیهده گردی گذراندیم چو موج از گهر صلح به خار و خس دریا کردیم
7 سیلی مرگی به عقبی نکند ما را روی این چنین کز ته دل روی به دنیا کردیم
8 چه خیال است توانیم کمر بستن باز ما که در رهگذر سیل کمر وا کردیم
9 هیچ زنگار به آیینه روشن نکند آنچه ما با دل و با دیده بینا کردیم
10 نظری را که گشاد دو جهان بود ازو شانه زلف گرهگیر تماشا کردیم
11 گر چه ز افسرده دلانیم به ظاهر صائب عالمی را به دم گرم خود احیا کردیم
دیدگاهها **