- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل نیاسود از تردد تا نشد منزل سفید کرد ما را رو سفید آخر، که روی دل سفید!
2 بوی پیراهن نیامد، پیر کنعان تا نکرد از دو چشم خود در دولتسرای دل سفید
3 چشم ما آب سیاه آورد از بس انتظار تا شد از دامان صحرای طلب منزل سفید
4 حلقه بیرون در آتش است از نور شمع چون سپند ما تواند شد درین محفل سفید؟
5 شد زلخت دل یکی صد آبروی چشم ما کرد گوهر روی این دریای بی حاصل سفید
6 در جواب تلخ دادن ترشرویی می کنند چون شود در عهد این بی حاصلان سایل سفید؟
7 همت ما صرف در پرداز دل شد از جهان ما همین یک خانه را کردیم ازین منزل سفید
8 گر به دریا سایه اندازد گلیم بخت ما در شبستان صدف گوهر شود مشکل سفید
9 کلک صائب تازه شد تا این غزل را نقش بست روی دهقان را کند سرسبزی حاصل سفید