-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل را اگر چه نیست ز دلدار آگهی دلدار را بود ز دل زار آگهی
2 بیمار اگر ز درد بود غافل از طبیب دارد ولی طبیب ز بیمار آگهی
3 از نافه نیست آهوی رم کرده را خبر عاشق ندارد از دل افگار آگهی
4 آن برده است راه به مرکز که نیستش از سیر و دور خویش چو پرگار آگهی
5 مهر خموشیم به دهن چون صدف زدند تا یافتم ز گوهر اسرار آگهی
6 بگشا نظر چو سوزن و باریک شو چو تار داری اگر ز نازکی کار آگهی
7 در شهر زنگ، آینه در زنگ خوشترست پیش سیه دلان مکن اظهار آگهی
8 خون می کنند بر سر هر خار رهروان یابند اگر ز لذت آزار آگهی
9 از پیچ و تاب کشف شود خرده های راز دارد ز گنج زیرزمین مار آگهی
10 انگشت اعتراض به گفتار ما منه ما را چو خامه نیست ز گفتار آگهی
11 مهرش به لب زنند چو خال دهان یار آن را که می دهند ز اسرار آگهی
12 پوشیدگی حجاب بصیرت نمی شود دارد ز خفتگان دل بیدار آگهی
13 صائب مرا ز بی خبری نیست شکوه ای بر خاطر لطیف بود بار آگهی
14 این آن غزل که مولوی روم گفته است کار آن کند که دارد از کار آگهی