- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلدار رفت و برد دل خاکسار من یکبار شد ز دست کند و شکار من
2 رفتی و رفت با تو دل بی قرار من یکبار شد تهی ز دو گوهر کنار من
3 می بود سهل کار دل غم کشیده ام بودی به جای خویش اگر غمگسار من
4 واحسرتا که چون گل رعنا به باد رفت در یک نفس خزان من و نوبهار من
5 از نیم جان من به چه تقصیر دست داشت؟ شوخی که برد صبر و شکیب و قرار من
6 باری مرا به داغ جدایی چو سوختی غافل مشو ز حال دل داغدار من
7 صبری که بود پشت امیدم ازو به کوه در روزگار هجر نیامد به کار من
8 باغ و بهار من ز جهان دامن تو بود دیگر به دامن که نشیند غبار من؟
9 آیا بود به گریه شادی بدل شود این گریه های تلخ شب انتظار من؟
10 صائب ترانه ای که بشوید ز دل غبار امروز نیست جز سخن آبدار من