شوق اگر قافله سالار شود از صائب تبریزی غزل 553

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

شوق اگر قافله سالار شود قافله را

1 شوق اگر قافله سالار شود قافله را راه خوابیده پر و بال شود راحله را

2 دعوی پوچ دلیل است به نقصان کمال رهزنی نیست به غیر از جرس این قافله را

3 خار اگر رحم به این بسته زبانان نکند کیست دیگر که گشاید گره آبله را؟

4 گشت آرامش دل باعث آسایش زلف که سکون سرمه آواز بود سلسله را

5 نفس سوخته گرمروان طلب است هر سیاهی که نمایان بود این مرحله را

6 سر بی مغز به اقبال هما می نازد سایه تاک کند مست تنک حوصله را

7 چون جمادی طرف روح تواند گشتن؟ نبود رتبه تحسین به موقع صله را

8 پیشوایان جهان امن از ابلیس نیند صائب از گرگ خطر بیش بود سر گله را

عکس نوشته
کامنت
comment