-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیچیده درد هجر تو بر یکدگر مرا شاید غلط به نامه کند نامه بر مرا
2 از هیچ کس مرا گله ای نیست چون گهر کز آب خود شده است گره سخت تر مرا
3 چون نور آفتاب، پر و بال من شود هر چند روزگار کند پی سپر مرا
4 باشد ز چشم مور، مرا باغ دلگشا آید جهان ز بس به نظر مختصر مرا
5 چون منتهای طلب من محو گشتن است هر موجه سراب شود راهبر مرا
6 چون تیر، تا هدف نکنم هیچ جا مقام بیچاره رهروی که شود همسفر مرا
7 تا بود چون حباب سبکبار زور قم باد مراد بود ز موج خطر مرا
8 چندان که موی بیش ز پیری شود سفید کوته شود امید چو شمع سحر مرا
9 در هیچ جا قرار ز شوخی نمی کنی نظاره تو ساخت پریشان نظر مرا
10 شستم ز گریه دست که غیر از گداختن چون شمع نیست حاصلی از چشم تر مرا
11 عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت افتاد چون دو قطره اشک از نظر مرا
12 صائب ز هوش ناقص خود می کشم ملال خوشوقت باد آنکه کند بی خبر مرا
13 صائب به اهل عشق بود روی حرف من دل وا شود ز سوختگان چون شرر مرا