کشت بی خوشه خجالت کشد از صائب تبریزی غزل 6506

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

کشت بی خوشه خجالت کشد از روی درو

1 کشت بی خوشه خجالت کشد از روی درو مفکن ای تیغ اجل بر من بیدل پرتو

2 گردش چرخ بدو نیک ز هم نشناسد آسیا تفرقه از هم نکند گندم و جو

3 با لب خشک سکندر ز سیاهی برگشت یک دم آب به قسمت نفزاید تک و دو

4 در شکستن حذر از شیشه فزون باید کرد لشکری را که شکسته است به دنبال مرو

5 عشق از حال پریشان شدگان غافل نیست همه جا دیده خورشید بود با پرتو

6 برق از تندی خود زود فنا می گردد نیست ممکن که نبازد سر خود تیز جلو

7 سبحه از دست بینداز که بر دل بارست میفروش آنچه ز مستان نستاند به گرو

8 چه بود دولت دنیا که به آن فخر کنند؟ گشت در غار ازین شرم نهان کیخسرو

9 تازه عاشق نتواند که نگرید صائب بیشتر آب تراوش کند از کوزه نو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر