- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مدار از دامن شب دست وقت عرض مطلبها که باشد بادبان کشتی دل دامن شبها
2 چه محو ناخدا گردیدهای، ای از خدا غافل؟ ندارد این سفر باد مرادی غیر یاربها
3 ز بیدردان علاج درد خود جستن به آن ماند که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقربها
4 مرا از قید مذهبها برون آورد عشق او که چون خورشید طالع شد نهان گردند، کوکبها
5 نمیدانم چه در سر دارد آن معشوق بیپروا که مذهبها گرفت از شوخی او، رنگ مشربها
6 چنین گر رهزن اطفال خواهد شد جنون من به اندک فرصتی دربسته خواهد ماند مکتبها
7 حجاب عشق اگر مانع نگردد میتوان دیدن خط نارسته را چون رشته گوهر ازان لبها
8 ز شوق گوشه چشم تو ای جان جهان، تا کی درین صحرای وحشت توتیا گردند قالبها؟
9 کسی کز مطلب خود بگذرد حاجت روا گردد ازان صائب ز خاک اهل حق یابند مطلبها