- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مدار از منزلآرایان طمع معماری دلها که وسعت رفت از دست و دل مردم به منزلها
2 سیه شد بس که عالم از چراغ مردهدلها نمیبینند پیش پای خود را شمع محفلها
3 دل بیدار میباید درین وادی، توجه کن که من با پای خوابآلود کردم قطع منزلها
4 نصیب دور گردان گوهر سیراب چون گردد؟ ازآن دریا که با این قرب، لبخشکند ساحلها
5 بنای کعبه و بیت الصنم کردند بیکاران گل و خشتی که بر جا مانده بود از کعبه دلها
6 زبان بستم، گشاد دل ز صد جانب درون آمد نظر پوشیدم، از پیش نظر برخاست حایلها
7 به نومیدی مده تن گرچه در کام نهنگ افتی که دارد در دل گرداب، بحر عشق ساحلها
8 نمیبود این قدر خواب غرور دلبران سنگین اگر میداشت آوازی شکست شیشه دلها
9 به لیلی متهم دارند مجنون را، ازین غافل که دارد گفتگوی مردم دیوانه محملها
10 هزاران عقده چون انگور در دل داشتم صائب به یک پیمانه میکرد ساقی حل مشکلها