1 چو از تو دیده و دل کامیاب شد هر دو مرا ازین چه که عالم خراب شد هر دو؟
2 دو مصرع است دو زلف که از بیاض عارض او که بهر مشق جنون انتخاب شد هر دو
3 فغان که جوهر شمشیر یار و موی میان یکی به کشتنم از پیچ و تاب شد هر دو
4 مدار دست ز دامان دل که کعبه و دیر ز سیل عشق مکرر خراب شد هر دو
5 مرا ز دیده و دل بود چشم بیداری به یک فسانه غفلت به خواب شد هر دو
6 دریغ و درد که عصیان ما و طاعت ما یکی شمرده به روز حساب شد هر دو
7 مکن ملاحظه از مردمان که دیده من تهی چو حلقه چشم رکاب شد هر دو
8 چه طرف بستم ازان روی آتشین صائب؟ جز این که چشم و دل من پر آب شد هر دو
دیدگاهها **