- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو در پیاله رنجش می عتاب کند پیاله روترش از تلخی شراب کند
2 نسیم بی ادب امروز تند می آید مباد رخنه در آن غنچه نقاب کند
3 رخش ز باده فروزان شدآفتاب کجاست که بهر خرمن خود برق انتخاب کند
4 ز سوزعشق رگ وریشه ام چنان گرم است که برق راخس وخاشاک من کباب کند
5 غبار خاطر من گربه گریه آمیزد چه خاکها که نه در کاسه حباب کند
6 فروغ عقل شود محو چون ستاره صبح چوآفتاب قدح پای در رکاب کند
7 بس است شوربرآمدزجان مخموران تبسم تو نمک چند در شراب کند