- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چین ز جبین در مقام جنگ گشایم همچو فلاخن بغل به سنگ گشایم
2 دوست کنم خصم را به چرب زبانی جوی شکر از رگ شرنگ گشایم
3 روی نتابم ز حرف سخت حریفان سینه چو آیینه پیش سنگ گشایم
4 خار مغیلان کشید از آبله ام دست این گره از ناخن پلنگ گشایم
5 ماهی ریگ روان وادی فقرم کی دهن حرص چون نهنگ گشایم
6 من که دلم صائب از نشاط گرفته است کی ز قدحهای لاله رنگ گشایم؟