- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوربینانی که در پرداز دل کوشیدهاند چهره صبح قیامت را همین جا دیدهاند
2 از دو چشم دوربین در زندگی روشندلان در ترازوی قیامت خویش را سنجیدهاند
3 نیستند از فکر صید خلق غافل زاهدان گربه ظاهر دیده چون باز از جهان پوشیدهاند
4 کثرت خلق است از وحدت حجاب دیدهها از علم غافل ز گرد لشکری گردیدهاند
5 بوته از بهر گداز خویش سامان دادهاند سادهلوحانی که همچون مه به خود بالیدهاند
6 نیست در روی زمین یک کف زمین بیانقلاب وقت آنان خوش که در زیر زمین خوابیدهاند
7 میکند زیر و زبر صائب خزان در یک نفس برگ عیشی را که چون گل خلق بر هم چیدهاند