1 شکسته حالی من پیش یار باید دید خزان رنگ مرا در بهار باید دید
2 اگر چه چون دل شب فیض من نمایان نیست مرا به دیده شب زنده دار باید دید
3 مقام عرض تجمل میان دریا نیست چو موج جوهر من در کنار باید دید
4 اگر چه در خمشی نیز جوهرم گویاست مرا چوتیغ دم کارزار باید دید
5 خراب حالی این قصرهای محکم را ز روزن نظر اعتبار باید دید
6 مرا ز روز قیامت غمی که هست این است که روی مردم عالم دوبار باید دید
7 کجاست فرصت گرداندن ورق صائب به روی کار هم از پشت کار باید دید