-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اندیشه زاد از سر بی مغز بدر کن چون ماه تمام از دل خود زادسفر کن
2 شکرانه بیداری ازین راه مروتند هر خفته که یابی، به سر پای خبر کن
3 چون همت آزاده روان بدرقه توست با اسب نی از آتش سوزنده گذر کن
4 مقراض ره دور، نظرهای بلندست قطع نظر از مردم کوتاه نظر کن
5 کوتاهی ره در قدم فرد روان است نقش قدم قافله را خاک به سر کن
6 تا با جگر تشنه توان راه بریدن مردانه سر از روزن خورشید به در کن
7 در دامن ساحل چه بود غیر خس و خار یک چند سفر در دل دریای خطر کن
8 چون گل، سخن نغمه سرایان چمن را زین گوش چو بشنیدی، ازان گوش بدر کن
9 زان پیش که صحبت اثر خود بنماید صائب ز حریفان دغا باز حذر کن