هر دو عالم یک قدم باشد از صائب تبریزی غزل 6668

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

هر دو عالم یک قدم باشد به پای بیخودی

1 هر دو عالم یک قدم باشد به پای بیخودی ای هزاران خضر فرخ پی فدای بیخودی

2 بلبل هر بوستان و جغد هر ویرانه نیست در فضای عرش می پرد همای بیخودی

3 عقده دل را مبر سربسته با خود زیر خاک عرض کن بر ناخن مشکل گشای بیخودی

4 با لب پرخنده چون سوفار می آید برون غنچه پیکان ز باغ دلگشای بیخودی

5 بر سر هر موی خود صد کوه آهن بسته ای چون ترا از جا رباید کهربای بیخودی؟

6 یار کارافتاده را یاری هم از یاران بود باده می دارد چراغی پیش پای بیخودی

7 مدتی در تنگنای آب و گل گشتی بس است چند روزی هم سفر کن در فضای بیخودی

8 دانه ما رو سفید از گردش این آسیاست آه اگر از گردش افتد آسیای بیخودی

9 دیده مور آیدش ملک سلیمان در نظر چشم هر کس باز گردد در فضای بیخودی

10 این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است ای سری و سروری ها خاک پای بیخودی

عکس نوشته
کامنت
comment