خونابه درد از دل غم پیشه از صائب تبریزی غزل 6422

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

خونابه درد از دل غم پیشه طلب کن

1 خونابه درد از دل غم پیشه طلب کن آن باده گلرنگ ازین شیشه طلب کن

2 آن شان عسل را که در آفاق نگنجد از پرده زنبوری اندیشه طلب کن

3 از جذبه آهن شرر از سنگ برآید دل سخت چو گردید دم از تیشه طلب کن

4 با مرکب چوبین نتوان رفت به جایی بال و پری از برق درین بیشه طلب کن

5 سرمایه تشویش بود ملک سلیمان وحدت ز پریخانه اندیشه طلب کن

6 از دل طلب آن گنج که در عالم گل نیست در قاف چو نبود پری از شیشه طلب کن

7 صائب نکند حرف اثر در دل سنگین جایی که توان برد فرو ریشه طلب کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر