خوشا دردی که مهرم از لب خاموش بردارد
1
خوشا دردی که مهرم از لب خاموش بردارد
خوشا جوشی که از سر دیگ را سرپوش بردارد
2
درین میخانه از خاکی نهادان چون سبوی می
که بار دوش می گردد که بار از دوش بردارد؟
3
دم مشکل گشایی هست با مطرب که گر خواهد
سبک چون پنبه سنگینی مرا از گوش بردارد