خوشا سعادت آن دل که آب از صائب تبریزی غزل 3687

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

خوشا سعادت آن دل که آب می‌گردد

1 خوشا سعادت آن دل که آب می‌گردد که شبنم آینه آفتاب می‌گردد

2 به آتشی است دل خون‌چکان من مایل که شسته روی به اشک کباب می‌گردد

3 مشو ز وقت ملاقات دوستان غافل که هر دعا که کنی مستجاب می‌گردد

4 اگرچه موی سفیدست تازیانه مرگ به چشم نرم تو رگ‌های خواب می‌گردد

5 نه از برای تماشاست کوچه‌گردی من ز بیم سوختن خود کباب می‌گردد

6 همان که در طلبش رفته‌ای ز خود بیرون درون خلوت دل بی‌نقاب می‌گردد

7 فسانه می‌شمرد مست، شور محشر را کجا به چشم تو از ناله خواب می‌گردد؟

8 تپیدن دل ما صائب اختیاری نیست به تازیانه آتش، کباب می‌گردد

عکس نوشته
کامنت
comment