- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیجا سخن چو طوطی شکرشکن مکن آیینه گر به حرف درآید سخن مکن
2 تا ممکن است جامه احرام ساختن دستار صبح را کفن خویشتن مکن
3 پیوند دوستی ببر از سرو قامتان روی زمین ز گریه حسرت چمن مکن
4 در خون فتاد نان عقیق از تلاش نام بگذار نام را و سفر از یمن مکن
5 قصری که از فروغ تجلی است زرنگار از دود دل، سیاه چو بیت الحزن مکن
6 از پا درآر دشمن خود را و خاک شو در انتقام پیروی کوهکن مکن
7 در دیده ستاره نمک ریخت انتظار زین بیش در زمین غریبی وطن مکن
8 صائب حیا ز دیده نرگس به وام گیر گستاخ چشم باز به روی چمن مکن