بیجا سخن چو طوطی شکرشکن از صائب تبریزی غزل 6384

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

بیجا سخن چو طوطی شکرشکن مکن

1 بیجا سخن چو طوطی شکرشکن مکن آیینه گر به حرف درآید سخن مکن

2 تا ممکن است جامه احرام ساختن دستار صبح را کفن خویشتن مکن

3 پیوند دوستی ببر از سرو قامتان روی زمین ز گریه حسرت چمن مکن

4 در خون فتاد نان عقیق از تلاش نام بگذار نام را و سفر از یمن مکن

5 قصری که از فروغ تجلی است زرنگار از دود دل، سیاه چو بیت الحزن مکن

6 از پا درآر دشمن خود را و خاک شو در انتقام پیروی کوهکن مکن

7 در دیده ستاره نمک ریخت انتظار زین بیش در زمین غریبی وطن مکن

8 صائب حیا ز دیده نرگس به وام گیر گستاخ چشم باز به روی چمن مکن

عکس نوشته
کامنت
comment