- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شود چون بیش نعمت، مایه تشویش می گردد که نوش بی حساب آهن ربای نیش می گردد
2 درین بازار هر کس خود فروشی پیشه می سازد اگر دریای پر گوهر بود درویش می گردد
3 یکی صد می شود زور کمان از حلقه گردیدن کی از پیری مسلمان نفس کافر کیش می گردد؟
4 چنان کز بال و پر طاوس را زیبایی افزاید زخط سبز حسن ساده رویان بیش می گردد
5 زخونریزی نگردد قامت خم تیغ را مانع زپیری بدگهر را دل سیاهی بیش می گردد
6 چنان کز ابر بی باران شود باطل زراعتها زافلاس کریمان عالمی درویش می گردد
7 گر از ناخن رخ آیینه را نتوان خراشیدن زخط چون صفحه رخسار خوبان ریش می گردد؟
8 مرا از آن گوشه میخانه افتاده است خوش صائب که هر کس می گذارد پا در او بیخویش می گردد