- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون صبح خنده با جگر چاک می زنیم در موج خیز خون نفس پاک می زنیم
2 هر جا که موج حادثه ابرو بلند کرد ما چون حباب پیرهنی چاک می زنیم
3 همت به هیچ مرتبه راضی نمی شود همت به هیچ مرتبه راضی نمی شود
4 در سردسیر خاک که یک روی گرم نیست جوشی به زور شعله ادراک می زنیم
5 چون کاروان ریگ به منزل نمی رسیم چندان که قطره بر ورق خاک می زنیم
6 ناخن حریف آبله دل نمی شود بر قلب شیشه خانه افلاک می زنیم
7 صائب کدام غبن به این می رسد که ما داریم می به ساغر و تریاک می زنیم