-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون گشاید ز چمن خاطر ناشاد مرا؟ هست گلبن به نظر، خانه صیاد مرا
2 تا شد از علم نظر شمع سوادم روشن جنبش هر مژه شد سیلی استاد مرا
3 بارها از سخن خویش به چاه افتادم همچو یوسف صد ازین واقعه افتاد مرا
4 ناخن رشک جگر کاوتر از شمشیرست پنجه شیر بود سایه شمشاد مرا
5 پرده گنج محال است که ویران ماند خضر در راه خدا می کند آباد مرا
6 هر چه از پیش نظر رفت به یادش آرند یارب آن روز مبادا که کنی یاد مرا!
7 سر تسخیر غزالان سبکسیرم نیست موی بر سر نبود خانه صیاد مرا
8 تلخی از زهر و حلاوت ز شکر مطلوب است دشمن آن به که به خوبی نکند یاد مرا
9 من نه آن رشته سر در گم چرخم صائب که گشادی شود از ناخن نقاد مرا