- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از خدا در عهد پیری یک زمان غافل مباش از نشان زنهار دربحر کمان غافل مباش
2 چون گل رعنا خزان را در قفا دارد بهار از ورق گردانی باد خزان غافل مباش
3 چون خبر از کاروان گر پیش نتوانی فتاد چشم بگشا از غبار کاروان غافل مباش
4 گر به طوف کعبه مقصود نتوانی رسید سعی کن زنهار از سنگ نشان غافل مباش
5 می کند زهر هلاهل کار خود در انگبین ازگزند دشمن شیرین زبان غافل مباش
6 تا نسازی راست در دل حرف رابر لب میار تیر تابیرون نرفته است ازکمان غافل مباش
7 قطره را دریا به شیرینی گرفت از دست ابر اینقدر از حال دور افتادگان غافل مباش
8 مهر با چندین عصا در چاه مغرب اوفتاد زینهاراز چاه خس پوش جهان غافل مباش
9 آب زیرکاه راباشد خطر از بحر بیش صائب ازهمواری اهل زمان غافل مباش