- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به قدر رم ازین عالم، توانی آرمید آنجا که اینجا هر که سستی کرد نتواند رسید آنجا
2 رواجی نیست در محشر عبادات ریایی را به سیم قلب نتوان ماه کنعان را خرید آنجا
3 هلال جام می هر جا نماید گوشه ابرو ز خجلت پشت سر خارد به ناخن ماه عید آنجا
4 در اقلیم مدارا ضعف بر قوت بود غالب به مویی می توان کوه گرانی را کشید آنجا
5 میاسا از گرستن گر وصال کعبه می خواهی که باشد جامه احرام از چشم سفید آنجا
6 به غربال بصیرت پاک گردان دانه خود را که هر تخمی که کاری، یک به یک خواهد دمید آنجا
7 اگر بر دفتر عصیان، خط باطل کشی اینجا نخواهی بر زمین از شرمساری خط کشید آنجا
8 ز خشکی، خرده ای کز تنگدستان در گره بستی عرق خواهد شد و بر چهره ات خواهد دوید آنجا
9 اگر اینجا گشایی عقده ای از کار محتاجان در جنت به رویت باز گردد بی کلید آنجا
10 نسازی تا به خون چون لاله اینجا چهره را رنگین ز جوی شیر نتوان کاسه ها بر سر کشید آنجا
11 ره بی منتهای عشق دارد جذبه ای صائب که نتواند شکار وحشی از دنبال دید آنجا