1 گویی که هست مردم چشمم چو آبخو یا خود چو ماهی است که دارد در آب خو
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هزاران قبه عالی کشیده سر با بر اندر که کردی کمترین قبه سپهر برترین دروا
2 چو گرگ ظلم را کشتی بزور بازوی عدلت زانبوهی شده صحرای اقلیم تو چون کمرا
1 یک دم نشود که در دم افزون نکنی چو عادت خویت این بود، چون نکنی؟
2 دلداری بر من یقین که داری در دل لیکن نکنی، تا جگرم خون نکنی
1 مردان سازند جای در خانه زین باشند زنان خانه نشین همچو نگین
2 بر عکس بود کار من بی دل و دین در خانه زین زن و منم خانه نشین
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به