- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آرام را خرام تو آتش عنان کند آیینه را حجاب تو آب روان کند
2 بی درد بلبلی که در ایام جوش گل اوقات صرف خاروخس آشیان کند
3 چون لاله سرخ روی برآید ز زیر خاک هر کس به خون قناعت ازین سبز خوان کند
4 برگشتنی است پرتو خورشید بی زوال صد سال اگر قرار درین خاکدان کند
5 نقصان نمی رسد به خریدار احتیاط حاشا که این متاع گرامی زیان کند
6 در صدر آستانه نشینم که صدر را اکسیر خاکساری من آستان کند
7 از سیم وزر مگو که سزاوار خنده است زندانیی که فخر به بند گران کند
8 صائب شود عزیز جهان همچو ماه مصر یک چند هر که بندگی کاروان کند