به ظاهر گر به چشمم ای سمن از صائب تبریزی غزل 6783

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

به ظاهر گر به چشمم ای سمن سیما نمی آیی

1 به ظاهر گر به چشمم ای سمن سیما نمی آیی به خواب من چرا در پرده شبها نمی آیی؟

2 اگر نگرفته خار بدگمانی دامن پاکت چرا هرگز به خلوتخانه ام تنها نمی آیی؟

3 ز چشم بدخطر دارند خوبان بی بلاگردان مرا آنجا بخوان باری اگر اینجا نمی آیی

4 چو آید پیش ما هر جا بلایی هست در عالم چه پیش آمد ترا جانا که پیش ما نمی آیی؟

5 ز شوق پای بوست بوسه بر لب می زند جانم به بالینم چرا ای آفت جانها نمی آیی؟

6 ز جان بی نفس آسیب نبود شمع روشن را به خاک من چرا ای آتشین سیما نمی آیی؟

7 نپیچد سر ز فرمان کمان تیر سبک جولان چرا یک ره به آغوش من ای رعنا نمی آیی؟

8 به امید وفای وعده پاس زندگی دارم بگو تا جان دهم امروز اگر فردا نمی آیی

9 نگاه بی ادب در چشم قربانی نمی باشد چرا بی پرده پیش صائب شیدا نمی آیی؟

عکس نوشته
کامنت
comment